به گزارش شهرآرانیوز؛ میگوید: «گاهی فقط میایستم و بهشان نگاه میکنم. بعضی هایشان خسته به نظر میرسند، برخی هم مشتاق، چندتایی شان بی قرار و گاهی هم بی حوصله؛ این یعنی من، من تنها، باید به نیاز هرکدامشان یک جور پاسخ بدهم، اما مگر میشود؟» اینها دغدغه یک معلم ابتدایی در مدرسهای پسرانه در مشهد است. او گلایه دارد از شلوغی کلاسهایی که آن قدر پر است که در آن ها، فضا حتی برای نفس کشیدن هم تنگ است، چه برسد به رسیدگی به تک تک دانش آموزان و یاد گرفتن آن ها.
این فقط یک روایت شخصی نیست. حالا آمارهای رسمی هم بر آن چه معلمان، والدین و حتی دانش آموزان مشهدی از آن گلایه دارند، مهر تأیید میزنند: میانگین تراکم دانش آموزی در همه مقاطع در شهرستان مشهد ۴۱ نفر است؛ رقمی که نه تنها از میانگین خراسان رضوی (۲۸.۴ نفر) فاصله دارد، بلکه از میانگین کشوری (۲۴.۷ نفر) هم فرسنگها عقبتر است. در چنین وضعیتی، بیراه نیست اگر بگوییم آموزش در مشهد، دیگر یک گفت وگوی آرام میان معلم و دانش آموز و برقراری روال عادی آموختن نیست.
این روند برای معلمان، تبدیل شده است به تلاشی برای مدیریت و آرام نگه داشتن دانش آموزان تا شاید توجهشان به درس جلب شود. برای دانش آموزان هم تقلایی است روزانه به منظور شنیده شدن، دیده شدن و جا گرفتن درمیان ازدحامی که گویا از آن کاسته نمیشود. شاهد این تلاش بی وقفه نیز دختری کلاس هشتمی است که حالا البته خرسند است که امسال در ردیف دوم کلاس جاگرفته است؛ چون در ردیفهای عقب تر، «شلوغی کلاس» حواسش را پرت میکند.
حالا که از آمار و ارقام و اوضاع نامطلوب تراکم دانش آموزی در کلاسهای درس مشهد گفتیم، نگاهی میاندازیم به عواملی که باعث عقب ماندگی شهر ما از میانگین استانی و حتی کشوری شده است. «سرانه فضای آموزشی» یکی از همین عوامل است؛ سرانهای که ما پیشتر هم بارهاوبارها از کمبودش در مشهد نوشتهایم؛ نمونه اش هم گزارشی با تیتر «تحصیل در ۵/۳ مترمربع» در هجدهمین روز خرداد امسال است.
سرانه فضای آموزشی در مشهد ۵/۳ مترمربع است؛ رقمی که در استان به ۳/۴ مترمربع و در کشور به ۲/۵ میرسد؛ حالا اینها را بگذارید کنار رقم ۱/۶ مترمربعی تکلیف برنامه هفتم توسعه (تا پایان سال ۱۴۰۷) و رقم ۴/۸ مترمربعی استاندارد جهانی تا بهتر متوجه شوید که چرا کلاس های درس ما این قدر شلوغ است.
اگر بخواهیم جزئیات بیشتری از این کمبود سرانه را برایتان بگوییم، به دادههای کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی که به تازگی در اختیار رسانهها قرار گرفته است، رجوع میکنیم؛ گزارشی با موضوع «آموزش و مسائل پیرامونی دانش آموزان در مناطق هفت گانه مشهد مقدس» که حکایت از آن دارد در نواحی هفت گانه شهرستان مشهد و تبادکان آموزش وپرورش خراسان رضوی، ۲۱ محله وجود دارد که سرانه آموزشی در آنها صفر است!
دقت کنید که از عدد صفر مطلق صحبت میکنیم نه حتی نزدیک به صفر. محلههایی که درمیان آنها نام هایی، چون امیریه، شقایق ۲ و شهید بصیر به چشم می خورد و حدود ۳۰ هزار دانش آموز را در دل خود جای داده است. دقیق ترش را اگر بخواهید، میشود ۲۹ هزارو ۸۸۵ دانش آموز. زیربنای موردنیاز برای رسیدن به سرانه ۲/۵ مترمربع در این محله ها، ۱۶۸ هزارو ۲۰۳ مترمربع و کلاسهای موردنیاز هم ۱۰۱۵ باب است.
این گزارش، جزئیاتی را هم درباره محلههایی با سرانه آموزشی کمتر از یک مترمربع دراختیارمان قرار میدهد؛ محلههایی که برخی از آنها برای ما نام آشنا هستند؛ همچون الهیه، نقویه، رسالت، جاهدشهر، رحمانیه، وکیل آباد، سیس آباد و ایثارگران. این محلهها با ۵۴ هزارو ۴۱۶ دانش آموز برای رسیدن به میانگین کشوری به ۲۵۰ هزارو ۷۷۶ مترمربع سرانه فضای آموزشی و هزارو ۵۱۱ باب کلاس نیاز دارند.
مرور بخشها و دادههای دیگر گزارش کمیسیون اصل ۹۰ مجلس که تاریخ سیزدهم مرداد امسال بر آن خورده است، از حوصله گزارش ما خارج است، اما خلاصه اش میشود اینکه: «درمجموع ۱۶۵ محله مشهد سرانه آموزشی کمتر از میانگین کشوری دارد و برای جبران این کمبود باید ۹ هزارو ۸۰۶ باب کلاس درس در این شهرستان ساخته شود. این ۱۶۵ محله، ۱۹۳ هزارو ۷۲۹ دانش آموز را در دل خود جای داده است.
البته همین چند روز قبل یعنی بیستم مهرماه بود که مراسمی با عنوان «بهره برداری هم زمان از طرحهای نهضت توسعه عدالت در فضای آموزشی کشور» برگزار شد و در آن، ۲ هزارو ۴۰۰ مدرسه در کشور به بهره برداری رسید. سهم خراسان رضوی از این رقم، ۱۲ درصد یعنی ۳۰۱ مدرسه بود؛ ۳۰۱ مدرسهای که به گفته غلامحسین مظفری، استاندار خراسان رضوی، در طول یک سال ساخته شده و خیران مدرسه ساز در آن نقشی محوری داشتهاند. این مدارس، ۱۵۵۱ کلاس درس و مساحتی افزون بر ۱۵۵ هزارو ۴۴۸ مترمربع به سرانه فضای آموزشی استان اضافه کرده است.»
درباره دلایل و راهکارهای جبران کمبود سرانه آموزشی در مشهد، پیشتر بسیار گفته شده است و ما نیز به همین اندک، بسنده میکنیم: «مسئله تأمین منابع مالی را به اذعان کارشناسان، میتوان نخستین چالش در این زمینه دانست. ازسوی دیگر کمبود زمین و وجود زمینهای وقفی در مشهد، چالش دیگری است که مشکلاتی را در واگذاری زمین برای ساخت مدرسه ایجاد کرده است.
درباره نخستین چالش، تأمین منابع از محل بودجههای دولتی و نیز جذب هرچه بیشتر مشارکتهای مردمی و انجام پروژهها با بهره گیری از توان خیران مدرسه ساز می تواند راهگشا باشد. حل مسئله زمین نیز از طریق رایزنیها با آستان قدس رضوی، شهرداری مشهد، اداره کل اوقاف و امورخیریه و... در حال پیگیری است. ز فقر سرانه آموزشی که بگذریم، به مهاجرپذیری مشهد میرسیم؛ عاملی که جاسم حسین پور، مدیرکل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس خراسان رضوی، علاوه بر عواملی که تا اینجا گفتیم، آن را هم از چالشهای موجود در مسیر افزایش سرانه آموزشی میداند.
رضوان حکیم زاده، معاون ابتدایی وزارت آموزش وپرورش، آذر پارسال گفته بود: تراکم دانش آموزان در کلاسهای ابتدایی باید حداکثر ۲۶ نفر باشد، اما کمبود معلم و مدرسه سبب شده است کلاسهایی با بیش از ۳۵ و ۴۰ دانش آموز نیز تشکیل شود.
آمار کمبود معلم که حکیم زاده آن را به عنوان یکی از دلایل ازدحام کلاسها برشمرده است، امسال در خراسان رضوی به اذعان مصطفی اسدی، مدیرکل آموزش و پرورش استان، با جذب ۵ هزار نفر، به عدد ۱۸ هزار معلم رسیده است و گویا قرار نیست پرونده این چالش کهنه در استان به این زودیها بسته شود.
حالا بیایید مسئله و سوژه همین گزارشمان را از منظر یافتههای پژوهشهای علمی ببینیم؛ سوژهای که از حد گمانهها فراتر رفته و به لحاظ علمی هم ثابت شده است. در همین زمینه پژوهشی با موضوع «بررسی تأثیر تراکم کلاسهای درسی بر میزان یادگیری دانش آموزان» با تحلیل شرایط ۵ هزار دانش آموز انجام شده و نتایجش حاکی از آن است که بین تراکم کلاس و میزان یادگیری دانش آموزان، یک «رابطه معکوس و معنادار» وجود دارد.
به زبان ساده، هرچه صندلیهای یک کلاس بیشتر شود، عمق یادگیری در آن کمرنگتر میشود. اما این فقط «یادگیری» نیست که قربانی میشود. پژوهشگران به تأثیرات ثانویهای اشاره میکنند که فضای آموزشی را بیش از پیش مخدوش میکند و عبارت است از: کاهش انگیزه تحصیلی در دانش آموزان، کم رنگ شدن مشارکت فعال در مباحث کلاسی، تعامل کمتر و کمرنگتر شدن رابطه هر دانش آموز با معلم.
این پژوهش، راه برون رفت از این چالش را در چند محور میداند: «مدیریت هوشمندانه تعداد دانش آموزان در هر کلاس، توسعه زیرساختهای آموزشی و افزایش تعداد کلاس ها، جذب و استخدام معلمان بیشتر، روشهای نوین تدریس که بتواند در شرایط موجود کارآمدتر باشد.» این یافتهها به خوبی توضیح میدهد که چرا شکاف عمیقی بین کیفیت آموزشی در کلاسهای چهل ویک نفره مشهد با کلاسهای بیست وچهارنفره در سایر نقاط کشور وجود دارد. این پژوهش یک هشدار علمی است به سیاست گذاران آموزشی که نشان میدهد تراکم، تنها یک عدد نیست؛ یک عامل تعیین کننده در آینده تحصیلی یک نسل است.
«تأثیر تراکم دانش آموزان بر کیفیت یادگیری: چالشها و راهکارها» نیز موضوع تحقیق دیگری است که رابطه معکوس ازدحام کلاسها و کیفیت آموزش را تأیید میکند. این تحقیق به مرور نظاممند ۶۵ پژوهش معتبر بین المللی در هشت سال گذشته پرداخته است و تصویری هشداردهنده از تأثیر تراکم زیاد دانش آموزی بر کیفیت آموزش ارائه میدهد.
یافتهها نشان میدهد زمانی که تراکم کلاس از مرز استاندارد جهانی یعنی همان ۲۰ تا ۲۵ دانش آموز فراتر میرود، آسیبها به شکل کمی و قابل اندازه گیری خود را نشان میدهند: «تعامل معلم و شاگرد ۲۵ تا ۳۰ درصد کاهش مییابد، نمرات تحصیلی به طور میانگین ۲۰ درصد افت میکند، مشکلات رفتاری در کلاس تا ۴۰ درصد افزایش پیدا میکند».
این ارقام به وضوح توضیح میدهند که چرا در کلاسهای چهل ویک نفره مشهد، معلم بیش از آنکه «معلم» باشد، ناچار است یک «مدیر بحران» باشد و دانش آموز برای «دیده شدن» باید مسابقه بدهد.
این پژوهشهای بین المللی نیز بر سه راهکار کلیدی برای مدیریت این چالش تأکید میکنند: «به کارگیری فناوریهای آموزشی برای شخصی سازی یادگیری، بهینه سازی روشهای تدریس برای کلاسهای پرجمعیت و افزایش منابع و امکانات آموزشی.»
در کلاسهای شلوغ، معلم فرصت چندانی برای توجه فردی ندارد؛ نه برای پرسیدن حال دانش آموزی که ساکتتر است، نه برای توضیح دوباره به کسی که جا مانده است. این یعنی «عدالت تحصیلی» در چنین فضایی، بیشتر یک آرزوست تا یک اصل اجرایی.
پژوهشی تازه با موضوع «رعایت انصاف آموزشی توسط معلم و تأثیر آن بر عدالت تحصیلی در کلاس درس» در این باره انجام شده است که نتایجش، ادعای ما را تأیید میکند. این پژوهش نشان میدهد که رعایت انصاف آموزشی توسط معلم (رفتار عادلانه در تدریس، ارزشیابی، تعامل و مدیریت کلاس) نقشی کلیدی در تحقق عدالت تحصیلی دارد.
اما وقتی تعداد دانش آموزان از حد استاندارد فراتر میرود، این انصاف نیز به چالش کشیده میشود. در این مطالعه، مشخص شده است که هرچه معلم بتواند با توجه به تفاوتهای فردی، فرصتهای یادگیری برابر را فراهم کند، احساس تبعیض در کلاس، کاهش مییابد و مشارکت دانش آموزان بیشتر میشود. اما در کلاسهای چهل ویک نفره، چقدر میتوان به تفاوتها توجه کرد؟ چقدر میتوان ارزشیابی منصفانه داشت؟
چقدر میتوان فرصت جبران برای دانش آموزان ضعیف فراهم کرد؟ پاسخ به این پرسش ها، ناگفته پیداست. پژوهشگران پیشنهاد دادهاند که برای تقویت عدالت تحصیلی، از معلمان حمایت شود؛ با بازنگری در شیوههای ارزشیابی، آموزش اخلاق حرفهای و طراحی نظامهای حمایتی. این یعنی اگر قرار است آموزش در مشهد به عدالت نزدیک شود، باید از ازدحام فاصله بگیرد تا معلم، دوباره فرصت منصف بودن داشته باشد.
میان همه روایتها و آمارها، از دغدغه معلمی که دربرابر ۴۱ دانش آموز تنهاست تا پژوهشهایی که هشدار میدهند تراکم زیاد فقط کیفیت آموزش را نمیگیرد، بلکه عدالت را هم از کلاسها بیرون میبرد، یک پرسش باقی میماند: «آیا آموزش در مشهد، هنوز حق برابر همه کودکان است؟»
وقتی دانش آموز برای دیده شدن باید در ردیف جلو بجنگد، وقتی معلم به جای آموزش، درگیر مدیریت ازدحام است، و وقتی ۳۰ هزار دانش آموز حتی یک مترمربع فضای آموزشی ندارند، دیگر نمیتوان از عدالت تحصیلی حرف زد. آموزش، پیش از آنکه به کتاب و تخته و نمره وابسته باشد، به «فضا» نیاز دارد؛ به فضایی برای نفس کشیدن، برای پرسیدن و برای شنیده شدن. این گزاره، ساده، اما تلخ و تأمل برانگیز است: «آینده آموزش در مشهد، به همان مترمربعهایی وابسته است که هنوز ساخته نشدهاند.»